ای سـفرکــرده بیا تا دلم آزاد شود
دلم از غصه رهد بیغم و آزاد شود
دیده امّید به دیدار تو بـستهست دخیل
شــوق دیدار تو هــمسنــگر فریــاد شود
ای سفـــرکــرده، دلـــم عـــازم کـــوی تو شده
عشق میخواهد و بس تاکه دلش شاد شود
ای سفرکرده غریبی چه هوایی دارد!
رخ نمـا تا غم غربت به دمی باد شود
خاک پاک قدمت سرمهی چشمان امیـر
ای ســـفرکـــرده بیا تا غزلت یاد شود...
۱ نظر
۱۶ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۱۵